امروز یه پیرزنه رو دیدم که زنبیلش خیلی سنگین بود براش ، ما هم اومدیم مرام بذاریم و زنبیل رو براش تا خونه اش ببریم ... 

وسط راه برگشته بهم میگه :

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

دستت درد نکنه مادر ، خر هم نمیتونست اینو تا اینجا بیاره