بیا بخند

تازه ترین جک ها

۲۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

واقعا کی میخواد بیاد اینو بگیره؟

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻮ ﮔﻮﮔﻞ ﺳﺮﭺ ﮐﺮﺩﻩ

ﻃﺮﺯ ﺗﻬﯿﻪ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﺍﺏ ﭘﺰ 😕😕😕

.

.

.

.

.

.

.

.

ﮔﻮﮔﻞ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻩ: ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻢ ﻭﻟﯽ ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮ ﺍﻭﻧﯽ

ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﯿﺎﺩ ﺗﻮﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﻩ

موافقین ۰ مخالفین ۰

واقعا همینه

به نظرم تمام سریال های شبکه جم و فارسی وان بر اساس این شهر ساخته شده⇩


















دوست داری با دوست من ک دوست داره با دوست تو دوست بشه دوست بشی؟؟؟

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

من دیگ حرفی ندارم......

: دختره پست گذاشته:

شمعی هستم

در جهانی تاریک....

ک گرما میدهم دست های سرد عاشقان را...

پسره کامنت زده:

فووووووت

حالا دیگ هیچ گوهی نیستی :|😐

موافقین ۰ مخالفین ۰

دیگ چقد جک بزارم بسه دیگ

دوستان موافقید یکم بیخیال جک شیم و در عوضش سطح اطلاعاتمون بالا بره؟؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

آیا میدانستید که مار زیر بغل ندارد؟؟؟

نه نمیدونستید..........

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱

بیاد اون اخوند مظلوم......

لره زنگ میزنه قم میگه برای روستای ماآخوند بفرستید.




میگن یکی فرستادیم چی شد؟



میگه اونو کشتیم امامزاده درست کردیم😂😂😂

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

مگ داریم مگ میشه:-)

دیروز دوساعت برقمون قطع شد 

گوشیمم شارژ نداشت.

.

.

.

.

.

تو این دوساعت چیزای زیادی

فهمیدم

فهمیدم یه هفتس داریم خونه رو نقاشی میکنیم 

بابام چهار ماهه بازنشسته شد 

خواهر کوچیکم نامزد کرده 

و جالبتر اینکه یه داداش دوساله دارم که اسمشو رامین گذاشتن !!!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

فک و فامیله ما داریم؟؟

ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺷﻚ ﻛﺮﺩﻩ

ﺑﻮد ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻣﻲﻛﺸﻢ!


ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺍﻳﻴﻢ ﺑﻴﺎﺩ

ﻧﺼﻴﺤﺘﻢ کنه!


ظهر ﺩﺍﻳﻴﻢ اومد ﻭضو

ﮔﺮﻓﺖ ﻧﻤﺎﺯﺷﻮ خوﻧﺪ

ﻧﺎﻫﺎﺭشو ﺧﻮﺭﺩ

ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﺎﻛﻲ ﺍﻭﻣﺪ

ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﭘﻴﺸﻢ

ﻳـﻪ ﺳﻴﺐ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ

ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺐ ﺭﻭ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻲ؟


ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻠﻪ ﺩﺍﯾﯽ!


ﮔﻔـﺖ ﺩﻳـﮕـﻪ ﺳﻴـﮕﺎﺭ ﻧﻜـﺶ :

موافقین ۰ مخالفین ۰

یا خدا من چقد باحالم

یارو نوشابه میخره

گازشو میگیره

























میره شمال😂😂😂😂😂😂😂😂😁😁😁😁😁😁😂😂😂

خدا منو ازتون نگیره،چقد من باحالم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

و باز هم دردودل یک پسر

یه دوست دختر هم ندارم وقتی اعصابم‌ خورده سرمو بزارم رو شونش بعدکه‌پرسیدچی‌شده عزیزم 

.

.

.

.

بگم خفه شو به تو ربطی نداره 

موافقین ۱ مخالفین ۱

دیگ ب مردم کمکم نمیشه کرد

امروز یه پیرزنه رو دیدم که زنبیلش خیلی سنگین بود براش ، ما هم اومدیم مرام بذاریم و زنبیل رو براش تا خونه اش ببریم ... 

وسط راه برگشته بهم میگه :

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

دستت درد نکنه مادر ، خر هم نمیتونست اینو تا اینجا بیاره 

موافقین ۱ مخالفین ۰